جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

امام رضا از راز واقفیان پرده برمی‏دارد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام رضا علیه‏السلام در یکی از نامه‏های خود به بزنطی این دعوت، و اغراض این گروه را چنین بیان می‏فرماید: اما ابن‏السراج، آنچه او را به مخالفت، و خروج از فرمانبرداری، برانگیخته این است که او به اموال زیادی که متعلق به ابی‏الحسن (موسی بن جعفر علیه‏السلام) بوده تجاوز، و در زمان حیات او آنها را تصرف کرده است، و اکنون هم از تسلیم آنها به من خودداری و وجود آن اموال را انکار می‏کند، در حالی که مردم همگی بی‏هیچ انکار بر رد اموالی که نزد آنهاست به من، اتفاق دارند، پس از حادثه شهادت ابی‏الحسن (موسی بن جعفر علیه‏السلام) این مرد، جدایی علی بن حمزه و یارانش را از من مغتنم شمرد و شروع به تعلل و بهانه‏جویی کرد، و به جان خودم سوگند که نافرمانی او هیچ

سببی جز این ندارد، که مال را تصرف و از میان برده است.

اما ابن ابی‏حمزه، او نادانسته به تأویل چیزی پرداخت که از دانش آن بی‏بهره بود، و نادانیهای خود را هم به مردم عرضه و در آن پافشاری کرد، اکنون ناخوش می‏دارد که خویشتن را دروغگوی شمارد، و گفتارهای نادرست و تاویلات جاهلانه خود را باطل اعلام کند، او نمی‏داند اگر پدران مرا در این امر تصدیق نکند، ممکن است او هم مانند سفیانی و امثال او، شناخته شود، وی به یارانش گفته است، که چیزی از اقوال پدران مرا رد نکرده است، اما چون دانش او از فهم حقایق و درک مطالب قاصر است، در فتنه و یا شبهه افتاده، و از آنچه گریزان بوده، به آن دچار شده است.(1)

این که امام علیه‏السلام اشاره نفرموده است، که تصرف اموالی که نزد بطائنی و یاران او بوده، انگیزه اصلی آنها در ایجاد این انحراف بوده است، مانع این نیست که ما همین را سبب اصلی پیدایش این پدیده انحرافی بدانیم، زیرا در این نامه امام علیه‏السلام تنها در مقام دفع دلایل، و در بهانه‏های این منحرفان است.

اما ابن‏سراج چون بهانه‏ای نیاورده و دلیلی اقامه نکرده، امام علیه‏السلام با ذکر این که در زمان حیات پدرش اقدام به تصرف و برداشت اموال کرده، تنها او را مورد اعتراض و سرزنش قرار داده است.


1) قرب‏الاسناد ص 206.