جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

امام در عهد سه خلیفه عباسی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

حضرت رضاعلیه السّلام با سه تن از خلفای عبّاسی هم زمان بودند و دوران بیست ساله ی امامت ایشان به سه دوره تقسیم می شود:

1. ده سال اوّل امامت حضرت علی بن موسی الرّضاعلیه السّلام مصادف بود با حکومت هارون پدر مأمون. امام در زمان او در مدینه آزادانه به نشر حقایق اسلام می پرداختند و به تبلیغ دین مشغول بودند و هارون به آن حضرت کاری نداشت.

2. پنج سال از امامت حضرت مصادف بود با خلافت امین، و او چون درگیر جنگ قدرت با برادرش مأمون بود (و مادرش زبیده دوستدار اهل بیت علیهم السّلام بود) با اینکه با امام مخالف بود ولی او هم نتوانست به امام کاری داشته باشد و امام هشتم علیه السّلام درزمان او هم آزادانه به تبلیغ دین جدّ خود مشغول بودند.

3. پنج سال آخر امامت امام علی بن موسی الرّضاعلیه السّلام مصادف بود با خلافت مأمون که از این پنج سال امام دو سال در مدینه بودند و سه سال دیگر را به دستور خلیفه به خراسان آمدند و حسّاس ترین دوران امامت امام هشتم علیه السّلام همین سه سال آخر بود که امام هشتم علیه السّلام در این سه سال که در خراسان بودند با تبلیغ دین و نشر معارف اسلامی از مقرّ فرماندهی بزرگترین امپراطوری اسلامی و تمرکز کلّیه ی قدرت های دینی و علمی ملل و نِحَلْ(1) با دین های مختلف چه حقّ و چه ناحقّ و بحث آزاد و احتجاجات عادلانه با همه پیشوایان درکاخ امپراطوری در حضور خلیفه ی توجّهِ کلّیه ی فیلسوفان و حکیمان و دانشمندان و مورّخان و خبرنگاران و خبرپراکنان جهان را جلب نموده است.

از این رهگذر ابتکاری تاریخ بهترین بهره برداری علم و دانش شده و مهمّ ترین مسائل اعتقادی و علمی و اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و دینی در آزادی کامل و جوّ و محیط مطلوب در مقرّ خلافت با حضور شخص خلیفه ی در تاریخ بشریّت بی نظیر بوده است. آموزش توسّط امام هشتم علیه السّلام با نظارت خلیفه ی مقتدری چون مأمون و با وقوف علمی او به مسائل و حضور همه ی علمای اسلام و سایر علمای

ادیان مسیحی(2)، یهود(3)، زرتشتی(4)، صابئین(5)، بودایی(6)، هندو(7)، دهری ها(8) و کسانی که به

طبیعت معتقد بودند، سطور برجسته ی تاریخ اسلام را در شرق ایران ازنظر خوانندگان می گذراند. (ادیانی که در آیه ی22 سوره ی حجّ به کار رفته عبارتند از: یهود، نَصاری، صابئین، مجوس که همان زردشتی ها می باشند). و آن آیه ی چنین است: “اِنَّ آلذینَ آمَنُواوَالذینَ هادُوا وَ الصابِئینَ وَ النَّصاری وَ المَجُوسَ… ” (همانا آنان که ایمان آوردند وکسانی که یهودی شدند و صابئین و مسیحیان و پیروان دین زرتشت).

البتّه همان طورکه درکتاب خواهد آمد مأمون از برپایی این مجالس قصد بهره برداری سیاسی داشت و با ترفندهای سیاسی قصد داشت که کوچکترین نقطه ی ضعفی ازامام نگیرد چون مردی زیرک و نکته سنج بود ولی به لطف خدا نتوانست از نظر علمی امام را محکوم نماید و ضربه، به اسلام راستین بزند و هر تیری رها می کرد به سنگ می خورد که سرانجام پس از مأیوس شدن ازکارهای ناشایسته اش کمر به نا بودی ظا هری امام هشتم حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام بست.


1) گروهها که مفرد آن نِحْلَه است.

2) به پیروان حضرت عیسی علیه السّلام مسیحی یا نصاری یا عیسوی می گویند و نصاری جمع نصرانی است زیرا یکی از اسم های حضرت عیسی علیه السّلام ناصری بوده چون مولد آن حضرت روستای ناصره در نزدیکی شهر بیت المقدّس بوده است. که به سه شعبه بزرگ تقسیم می شوند: 1. کاتولیک 2. پروتستان 3. ارتدکس (و یک گروه بسیارکوچک که عیسی علیه السّلام را پسر خدا نمی دانند و به تثلیث اعتقادی ندارند و انجیل آن ها “انجیل برنابا” است و بیشتر در اروپای شرقی زندگی می کنند). مسیحیان بزرگترین جمعیّت ادیان توحیدی را تشکیل می دهند. پاپ ژان پل دوّم رهبرکاتولیک های جهان در واتیکان واقع در شهر روم پایتخت ایتالیا اقامت دارد. برای اطّلاعّات بیشتر به فرهنگ دهخدا مراجعه شود. (علّت این که جمعیّت آن ها زیاد است این است که اوّلاً رسانه های دنیا در دست آن ها است و دیگر این که آن ها آمار واقعی مسلمانان را محاسبه نمی کنند).

3) یهود: به پیروان موسی یهودی یا کلیمی می گویند. جمعیّت آن ها از همه ادیان توحیدی کمتر است (یکی از علل آن نژاد پرستی صهیونیست ها یعنی همان بنیان گذاران اسرائیل و علّت دیگر آن این است که می گویند: هر شخصی می خواهد یهودی شود و به دین آن ها در آید باید پدر و پدربزرگش هم یهودی باشند (به طورکلی شرایط سختی برای یهودی شدن قایل می باشند).

4) زرتشتی (یا زردتشتی): به پیروان زردشت زردشتی می گویند. دین اجداد ما ایرانیان بوده و به آن ها گبر و مجوسی هم می گویند.

5) صابئین: به دو فرقه کاملاً مشخّص اطلاق می شود: 1- ماندایی ها یا صبه که مسیحیان پیرو یحیی تعمید داده شده (معمّد) را می گویند. 2- صابئین حَرّان فرقه ی مشرک که مدّت ها در دوره ی اسلام وجود داشتند. صابئین که در قرآن آمده فرقه ی واسطه ی بین یهودیان و مسیحیان می باشند و از اهل کتاب بشمار می روند این فرقه به طور مسلّم همان ماندایی ها می باشند. (در استان خوزستان ما هم اقلیّتی از این گروه به سر می برند و این قوم بیشتر درکنار رودخانه ها زندگی می کنند).

6) بودائیان: به پیروان بودا، بودایی می گویند. یکی از ادیان بزرگ جهان است که مجموعه ی اصول فلسفی و اخلاقی بودا است. مؤسّس این آیین شخصی به نام “بودها” که معنی آن بیدار و آگاه و باهوش است بوده. تاریخ تولّد بودا در566 قبل از میلاد و وفاتش در 483 قبل از میلاد اتّفاق افتاده. سرگذشت او توأم با افسانه ها است. امروزه بیش از 500 میلیون در هند و برمه و سراندیب و تبّت و چین و ژاپن پیرو آیین بودایی هستند. فرقه ها و جنبش های متعدّدی در دین بودا به وجود آمده که مهم ترین آن ها فرقه ی “بودایی زن ” است که در ژاپن رشد بسیارکرده است.

7) هندو: اهل هند و به پیروان آیین قدیم هند “هندو” می گویند. مانند برهمائیان که شهر مذهبی آن ها بنارِسْ است. پیروان این فرقه به سه خدا اعتقاد دارند. 1. برهما “خدای بزرگ ” 2. ویشنو “خدای محافظ ” 3 شیوا “خدای مخّرب “که خراب کننده موجودات و برهمن ها است. (برای اطّلاعات بیشتر به فرهنگ دهخدا مراجعه شود.).

8) دهریّ: منسوب به دهر، منسوب به روزگار منکر اُلوهیّت، طبیعی مذهب، آن که خدایی را جز روزگار نداند وکسی که به حشر و نشر و قیامت قایل نباشد. ملْحِد و بی دین وکافر راگویند و در اِصطلاح به فرقه ای می گویند: که در عهد عبّاسی منتشر شد و از فلسفه ی یونانی تأثیرگرفت. پیروان آن منکر خدا هستند وبه هیچ عقیده ی دینی اعتقادی ندارند. متکلّم معروف معتزلی “نَظّام ” ردّی مستدلّ بر آن ها نوشته. یکی از خیانت های مأمون همین انتشار ترجمه ی افکارِ اِلحادی یونانیان و مشوّش کردن اندیشه های مردم بود.