محمّد بن داوود گوید: من و برادرم در خدمت آن حضرت بودیم خبر آوردند که محمّد بن جعفر در حال احتضار(1) است، حضرت به سوی خانه ی او روانه شدند، ما هم با ایشان رفتیم، اسحاق بن جعفر و پسرش با جماعتی گریه می کنند. سپس امام ابوالْحسن الرّضا علیه السلام در نزد پسر عمویشان نشستند و در صورت او نگریستند و لبخندی بر لب آوردند اهل مجلس را ناگوارآمد بعضی گفتند: تبسّم علی بن موسی او برای شماتت عمویش بود.
حضرت به مسجد آمدند تا نماز بخوانند، آن ها به حضرت گفتند: ما از لبخند شما ناراحت شدیم و بر ما ناگوار آمد علّت چه بود؟ آن حضرت فرمودند: من از گریه ی اسحاق درشگفت شدم به خدا سوگند او قبل از برادرش محمّد فوت می کند زیرا همین مردی که در حال احتضار است بهبودی خواهد یافت. مدّتی نگذشت که محمّد بهبودی یافت و اسحاق بیمارگردید و پس از چند روزی درگذشت و برعکس دفعه ی اوّل محمّد بر جنازه ی اسحاق می گریست وگریه و زاری می کرد.
“محمّد بن جعفر و اسحاق بن جعفر برادران امام موسی بن جعفرعلیه السلام یعنی عموهای حضرت رضا علیه السلام بودند”.
1) اِحتضار: “شروع جان کندن ” را احتضارگویند و شخصی که این حالت را دارد به او مُحْتَضَرْ می گویند. (مصدر باب افتعال به علّت حضور موت و فرشتگان و حضور وابستگان و خانواده ی شخصی که در حال جان کندن است به آن اِحتضار می گویند.) برایِ توضیح بیشتر به رساله های عملیّه مراجع تقلید مراجعه شود.