جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اخلاق و رفتار نادر شاه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پادری بازن، طبیب مخصوص نادر شاه می‏گوید: نادر شاه، مردی است جاه‏طلب، تندخو خسیس، نگران و بدگمان، ظالم و خونخوار.

بی‏گمان نادر شاه از نظر نظامی مردی نابغه بوده است. هنگام جنگ حتی اگر سپاه دشمن چندین برابر سپاه وی بود، دچار ترس و وحشت نمی‏شد. حیله‏های دشمن را به سرعت تشخیص می‏داد و به بهترین صورت دفع می‏کرد. او می‏کوشید کشور را از هجوم اقوام بیگانه برهاند و وحدت و تمامیت کشور حفظ گردد، اما هرگز نمی‏توان او را حاکمی دلسوز به حال مردم ایران داشت.(1)

نادر شاه مردم را تنها ابزاری بی‏اهمیت، برای رسیدن به هدف‏ها و منافع شخصی خود می‏دانست. در عصر نادر شاه شهرهای بزرگ ایران، مانند تبریز، همدان، اصفهان، قزوین، شیراز، کرمان و مشهد در اثر جنایات و ستم‏های مأموران دولت و مأموران اخذ مالیات از رونق افتادند و مردم ستمدیده گروه گروه از شهرهای خود می‏گریختند و به کشورهای دیگر پناه می‏بردند.(2)

در گزارش‏های روزانه‏ی مأموران انگلیس در بندرعباس می‏بینیم که فشار ستم‏ها و بیدادگری‏ها بر مردم، آن چنان است که همه روزه شماری از ایران می‏گریزند. یکی از مأموران در گزارشی درباره‏ی کرمان (در ماه‏های آخر عمر نادر شاه) می‏نویسد:

امروز چاپار کرمان از راه رسید و اعلام کرد که هفت روز پیش، شاه از آن شهر عزیمت کرده و از طریق کویر به مشهد رفته است. نادر در کرمان جماعتی بسیار را کشته یا کور کرده است تنها به این دلیل که پول کافی برای پرداخت مالیات‏های سنگینش را نداشته‏اند. برخی از اهالی مجبور شده‏اند برای تأمین عوارض شاقی که بر آنان تحمیل شده است، زنان و فرزندان خود را به بهای پنج یا شش روپیه به سربازان تاتار اردوی نادری بفروشند.

آنچه دل هر مسلمان را می‏سوزاند، این است که سپاهیان نادر کارهای خود را به نام «الله» انجام می‏دادند و نام غارت‏های خود را «الله داد» می‏گفتند. در شهر خیوه، شماری از سپاهیان نادر «الله داد» کردند و فریاد «الله داد» کشیدند. (یعنی خدا مال و جان ساکنان این شهر را به ما بخشیده است.).(3)


1) همان، ص 30.

2) همان؛ ص 31.

3) همان؛ ص 32.