سلیمان نوفلی گفت: هنگامی که مأمون حضرت رضا علیه السلام به مقام ولایتعهدی برگزید، شاعران از اطراف و اکناف امپراطوری بزرگ آن زمان به دربار خلافت در مرو می آمدند و هر یک درباره ی آن حضرت اشعاری می سرودند و صله و جایزه های ارزنده وقابل توجهی می گرفتند، تنها شخصی که در مجمع شاعران حاضر نشد ابونواس شاعر معروف ومشهور آن زمان بود روزی ابونواس وارد مجلس مأمون شد مأمون به اوگفت:
ابونواس! چه شد که علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را مدح نکرده ای؟ با این که مقام والای او را نزد من می دانی تو یگانه شاعر روزگاری ابونواس این چهار خطّ را سرود که معنی آن چنین است:
به من گفته شده که تو در شعر تکتازی، و درسخن سرایی بی نظیر و بی مانندی، کلام تو طراوت و تازگی دارد، و همچون گوهرها یی بی مانند است، چرا مدح علی بن موسی را ترک کرده ای، و صفات پسندیده اش را نسروده ای، گفتم: در توان من نیست که آن امام را ستایش نمایم، که جبرئیل امین خادم پدرش بوده(1)
مأمون بسیار خوشش آمد وگفت: آفرین بر تو و دستور داد به اندازه ی تمام شاعرانی که صِله و جایزه دریافت نموده اند به ابونواس بدهند و مقداری هم اضافه نمایند.
روز دیگر ابونواس علی بن موسی الرّضا علیه السلام را در راه ملاقات کرد با ادب جلو رفت و سلام کرد. عرض یا بن رسول ا… درباره ی شما چند بیتی سروده ام اجازه می فرمائید برایتان بخوانم؟ امام فرمودند: بخوان! ابونواس(2) چنین گفت:
آن ها (اهل بیت پیامبرعلیهم السلام) پاک و منزّه هستند و دامن آنان عاری از هر عیبی و نقصی است و هرکجا نام آنان برده می شود، مردم با علاقه ی وافر به آنان درود می فرستند. هر شخصی نسب و نسل او به علی بن ابی طالب علیه السلام نرسد.
او هرگز از روزگاران گذشته افتخاری ندارد.
هنگامی که خداوند آفریده های خود را آفرید (مردان نیک مانند بزرگان و پیامبران). آن ها را برگزیدگانی محکم و استوار آفرید کرد.
شما ای آل محمّد علیهم السلام از توانگران والای دانش هستید.
چون فقط درنزد شما علمِ کتاب (قرآن) و عِلم تمام سوره های قرآن است شما به آن آگاه هستید.(3)
علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام فرمودند: ای ابونواس شعری گفته ای که تاکنون
شخصی مانند آن را نسروده رو به غلام خود نموده پرسیدند چقدراز مخارج ما زیاد آمده؟ غلام عرض کرد: سیصد دینار طلا، امام علیه السلام فرمودند: آن ها را به ابونواس بده! باز امام فرمودند: شاید کم باشد این مَرکب سواری را هم بگیر! به دستور امام علیه السلام افسار مَرکب حضرت را به دست ابونواس دادند.
تولّد ابونواس در سال 145 یا 126هـ.ق و وفات او به هنگام بازگشت مأمون از خراسان به سال 200 یا 199 بوده اوّلین شعر او درکودکی بوده با این مطلع:
حامِلُ(4) الهَوی تَعَبٌ++
یَستَخِفُّهُ تَعَب
انَ بَکی یُحِقُّ لَهُ++
لَیس مابِهِ لَعِبٌ
و از عجایب تاریخ این که او یک اموی زاده بود و نور ولایتِ اهل بیت علیهم السلام در قلبش تابید و از مدّاحان و شاعران اهل بیت علیهم السلام شد.
1) شعر عربی ابونواس در مدح امام رضا علیه السلام در جواب مأمون: قیل لی انتَ اوْحَد النّاسِ طرّاً++فی فنونٍ مِنَ الکَلامِ النّبِیِهلَکَ فی جَوْهَرِالکلامِ بَدیع++یَثْمرالدرَّفی یَدَیْ مُجْتَنیهِفَعلی ماتَرَکْتَ مَدح ابن موسی++وَالخِصالِ التی تَجَمَّعْنَ فیهِقلْتُ لا اهْتَدی لِمَدْح امامِکانَ جبرئیلُ خادماً لابیهِ.
2) حسن بن هانی بن عبدالاوّل بن الصّباحَ الحَکَمیِ الفارِسی الاهْوازی شاعر مشهور، مادرش ایرانی و پدرش اهل دمشق بود و از آن جا به اهواز منتقل شد با این که نسبت پدری او به مروان آخرین حکمرانی بنی امیّه می رسد ولی به قول خودش ادب من را از نسب بی نیازکرد وگویند او را ابونواس ازآن رو گفتند که “دوگیسو از دو دوش او آویخته بود”.
3) شعر عربی بالا چنین است: مطَهَّرونَ نَقّیات ثیابهُمْ++تَجْریِ الْصَّلاةَ عَلَیْهِمْ اِنما ذُکِرُوامَنْ لَمْ یَکنْ عَلَویّا حینَ تَنْسِبَه++فَمالَه مِنْ قَدیم الدَّهْرِمفتَخِرفالله لَما براء خَلْقَا فآتقَنَه++صَفاکُمْ وَاصْطَفاکمْ ایّهَا الْبَشَرُفَانْتُم الْمَلَاء الْاعْلی وَعِنْدَکمْ++عِلْمُ الْکتابِ وَماجائَتْ بِهِ السوَر.
4) ترجمه ی شعر دوران کودکی ابونراس: عاشق خسته و درمانده است، خستگی و درماندگی او را خوار و کوچک می نماید. اگر گریه نماید سزاوارگریه کردن است، زیرا آن چه در وجود اوست بازیچه نیست.