جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابراهیم خلیل

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مأمون از آن حضرت درباره ابراهیم خلیل علیه‏السلام و عبور او از مرحله شک پرسید، چنان که ظاهر قرآن در جایی که از ابراهیم علیه‏السلام سخن می‏گوید اشاره می‏کند که پس از آن حق بر او آشکار شد و بدان ایمان آورد. می‏فرماید فلما جن علیه اللیل رأی کوکبا قال هذا ربی فلما أفل قال لا احب الآفلین، فلما رأی القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل قال لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضالین، فلما رأی الشمس بازغة قال هذا ربی هذا أکبر فلما أفلت قال یا قوم انی بری‏ء مما تشرکون، انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما أنا من المشرکین(1)

امام علیه‏السلام پاسخ می‏دهد: که ابراهیم علیه‏السلام در وادی شک به خدا گام ننهاده است، و خلاصه داستان این است که او در زمانی می‏زیسته که سه‏گونه پرستش وجود داشته است و پرستش زهره، پرستش ماه و پرستش خورشید، گرایش مرحله به مرحله ابراهیم علیه‏السلام به این مذاهب، پیش از آن که ایمان خود را به خداوند آشکار کند، به طور ظاهری و برای کسب آگاهی و رد و انکار آنها بوده تا از این طریق فساد عقیده هر کدام را برای دیگری آشکار سازد، نه این که در هر مرحله اعتقاد آنها را پذیرفته و به آن مذهب ایمان واقعی پیدا کرده باشد، بلکه او می‏خواسته است از طریق استدلال عینی با روحی که سرشار از ایمان به خدا بوده، فساد آنچه را که مردم زمانش به صورت دین و عقیده بدان پای‏بند بودند، به آنها ثابت کند، و مدلل سازد که زهره و ماه و خورشید و امثال اینها که در معرض دگرگونی و تغییر، و دستخوش طلوع و افولند شایستگی پرستش را ندارند، زیرا اینها صفات مخلوقات است. و امام علیه‏السلام به سخن خود این‏گونه ادامه می‏دهد که این رفتار و گفتار ابراهیم خلیل به دلیل قول خداوند متعال در قرآن مجید که «و تلک حجتنا آتیناها

ابراهیم علی قومه»(2) به الهام پروردگار متعال بوده است، بنابراین آنچه از او وقوع یافته است، صرف استدلال بر گفتار خویش درباره بطلان عبادات آنها، و پرستش خدایانی جز خداوند یگانه می‏باشد، و این روش استدلال، از شیوه‏های جالب قرآن در زمینه دعوت به ایمان است.


1) انعام /79 ، 78 ، 77 ، 76 یعنی: چون شب فرارسید، ستاره درخشانی را دید گفت این پروردگار من است و چون غروب کرد و ناپدید شد گفت من غروب‏کنندگان را دوست نمی‏دارم، و هنگامی که ماه تابان را دید گفت این پروردگار من است و چون غروب کرد و ناپدید شد گفت (این نیز پروردگار من نیست) و اگر خداوند مرا رهنمون نشود همانا از گروه گمراهان خواهم بود، پس از آن خورشید فروزان را دید گفت این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت ای قوم از آنچه شما آن را شریک خدا قرار می‏دهید من بیزارم، من خالصانه روی به سوی خدایی آوردم که آسمانها و زمین را آفریده و من از مشرکان نیستم.

2) انعام /83 یعنی: اینها دلائل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم.