مأمون از آن حضرت درباره ابراهیم خلیل علیهالسلام و عبور او از مرحله شک پرسید، چنان که ظاهر قرآن در جایی که از ابراهیم علیهالسلام سخن میگوید اشاره میکند که پس از آن حق بر او آشکار شد و بدان ایمان آورد. میفرماید فلما جن علیه اللیل رأی کوکبا قال هذا ربی فلما أفل قال لا احب الآفلین، فلما رأی القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل قال لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضالین، فلما رأی الشمس بازغة قال هذا ربی هذا أکبر فلما أفلت قال یا قوم انی بریء مما تشرکون، انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما أنا من المشرکین(1)
امام علیهالسلام پاسخ میدهد: که ابراهیم علیهالسلام در وادی شک به خدا گام ننهاده است، و خلاصه داستان این است که او در زمانی میزیسته که سهگونه پرستش وجود داشته است و پرستش زهره، پرستش ماه و پرستش خورشید، گرایش مرحله به مرحله ابراهیم علیهالسلام به این مذاهب، پیش از آن که ایمان خود را به خداوند آشکار کند، به طور ظاهری و برای کسب آگاهی و رد و انکار آنها بوده تا از این طریق فساد عقیده هر کدام را برای دیگری آشکار سازد، نه این که در هر مرحله اعتقاد آنها را پذیرفته و به آن مذهب ایمان واقعی پیدا کرده باشد، بلکه او میخواسته است از طریق استدلال عینی با روحی که سرشار از ایمان به خدا بوده، فساد آنچه را که مردم زمانش به صورت دین و عقیده بدان پایبند بودند، به آنها ثابت کند، و مدلل سازد که زهره و ماه و خورشید و امثال اینها که در معرض دگرگونی و تغییر، و دستخوش طلوع و افولند شایستگی پرستش را ندارند، زیرا اینها صفات مخلوقات است. و امام علیهالسلام به سخن خود اینگونه ادامه میدهد که این رفتار و گفتار ابراهیم خلیل به دلیل قول خداوند متعال در قرآن مجید که «و تلک حجتنا آتیناها
ابراهیم علی قومه»(2) به الهام پروردگار متعال بوده است، بنابراین آنچه از او وقوع یافته است، صرف استدلال بر گفتار خویش درباره بطلان عبادات آنها، و پرستش خدایانی جز خداوند یگانه میباشد، و این روش استدلال، از شیوههای جالب قرآن در زمینه دعوت به ایمان است.
1) انعام /79 ، 78 ، 77 ، 76 یعنی: چون شب فرارسید، ستاره درخشانی را دید گفت این پروردگار من است و چون غروب کرد و ناپدید شد گفت من غروبکنندگان را دوست نمیدارم، و هنگامی که ماه تابان را دید گفت این پروردگار من است و چون غروب کرد و ناپدید شد گفت (این نیز پروردگار من نیست) و اگر خداوند مرا رهنمون نشود همانا از گروه گمراهان خواهم بود، پس از آن خورشید فروزان را دید گفت این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت ای قوم از آنچه شما آن را شریک خدا قرار میدهید من بیزارم، من خالصانه روی به سوی خدایی آوردم که آسمانها و زمین را آفریده و من از مشرکان نیستم.
2) انعام /83 یعنی: اینها دلائل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم.