جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آرزوهای پوچ

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم محدّث قمی اعلی الله مقامه الشریف نقل می‏کند که مأمون به علی بن موسی

الرضا صلوات الله علیه نامه‏ای نوشت و درخواست کرد که مرا موعظه فرمایید.

حضرت برای او مرقوم فرموند:

انک فی الدنیا له مدة++

یقبل فیها عمل العامل‏

اما تری الموت محیطا بها++

یسلب منها أمل الامل‏

تعجل الذنب بما تشتهی‏++

و تأمل التوبة من قابل‏

و الموت یأتی اهله بغتة++

ما ذاک فعل الحازم العاقل‏

به درستی که تو در دنیایی هستی که دارای مدّت معیّن و مشخصی است و در آن مدّت، عمل اشخاص پذیرفته می‏شود (و بیش از آن مدّت محدود فرصتی ندارند).

آیا نمی‏بینی که همان را مرگ احاطه کرده و از آن آرزوی آرزومندان را سلب می‏کند و همچنان داغ آرزوها بر دل آن‏ها می‏ماند.

همانا شتاب می‏کنی به سوی گناهان، هر چه قدر که تمایل داری

می‏توانی و توبه کردن را برای سال بعد آرزو می‏کنی.

و حال آن که مرگ دفعتاً و به ناگاه به سوی تو می‏آید و در حقیقت این کار یک انسان هشیار و عاقل نیست.

محمّد بن یحیی بن ابی‏عباد از عموی خود روایت کرده و می گوید:

روزی از حضرت امام رضا صلوات الله علیه شنیدم که این شعر را می‏خواندند و حال آن که کمتر دیده بودم آن حضرت شعر بخواندند.(1)

کلنا نأمل مدا فی الأجل‏++

و المنایا هن آفات الأمل

لا تغرنک اباطیل المنی++

و الزم القصد ودع عنک العلل‏

انما الدنیا کظل زائل‏++

حل فیها راکب ثم رحل(2)

همه‏ی ما طولانی شدن مدت عمر را آرزو می‏کنیم و حال آن که مرگ است که آفت آرزوهای ماست.

به هوش باش که آرزوهای باطل تو را فریب ندهد و مواظب باش که چه چیزی را قصد کرده‏ای (و می خواهی چه کاری انجام دهی) و بهانه‏ها را از خود دور نما.

و همانا دنیا مانند سایه‏ای است که از بین می‏رود و سواری که در آن فرود می‏آید، سپس به زودی از آن کوچ می‏کند.


1) منتهی الامال: ج 2 ص 495، بحارالأنوار: ج 49 ص 107.

2) شعر از ابواسحاق بن قاسم است که در حدود سال 120 هـ در عین التمر که نزدیکی مدینه‏ی منوره متولّد شد و در بغداد سکنی گزید و در سال 211 در بغداد وفات نمود و بیشتر از طبع سرشار خود در مذمت دنیا و زهد و زاهدی استفاده کرده و شعر می‏گفت.) منتهی الامال: ج 2 ص 496.).